برای بسیاری از افراد تفاوت رهبری و مدیریت در سازمان مبهم است؛ تاجاییکه اغلب این دو اصطلاح را با هم اشتباه میگیرند و آنها را بهجای یکدیگر استفاده میکنند. این درحالی است که هریک این اصطلاحات معنی متفاوتی دارند. مدیریت را میتوان به ستون فقرات یک سازمان تشبیه کرد. مدیران سازمان مسئولیت برنامهریزی، سازماندهی و کنترل منابع برای اطمینان از اتمام وظایف در زمان مقرر و در چارچوب بودجه را برعهده دارند.
درمقابل، رهبران نیروی محرکه موفقیت بلندمدت یک سازمان هستند. آنها به افراد الهام میبخشند و انگیزه میدهند تا بهصورت جمعی برای یک هدف مشترک تلاش کنند. در این مقاله به تشریح نقش رهبر و مدیر در سازمان، تفاوتهای این دو نقش و باورهای اشتباهی که دربارۀ آنها وجود دارد صحبت خواهیم کرد. اگر دربارۀ تفاوتهای رهبری و مدیریت در سازمان کنجکاو هستید در ادامۀ این مقاله با ما همراه باشید.
نقش رهبر در سازمان
برای اینکه تفاوت رهبری و مدیریت در سازمان را درک کنیم، لازم است نقش رهبر در سازمان را بهخوبی بشناسیم. رهبری درمورد تغییر بهسمت بهترشدن است و رهبر کسی است که میتواند به دیگران کمک کند تا این تغییر را ممکن سازند و از آن بهرهمند شوند. رهبری به توانایی فرد در تأثیرگذاری، تشویق و توانمندسازی دیگران برای مشارکت در موفقیت سازمانی اشاره دارد. مهارتهای رهبری برای تمرکز بر یک تغییر بالقوه با تعیین جهت و همسو کردن، انگیزهدادن و الهام بخشیدن به افراد استفاده میشوند. رهبران، جهت و چشمانداز سازمان را تعیین میکنند.
درحالیکه یک مدیر ممکن است سعی کند خطرات را به حداقل برساند، یک رهبر پیروان خود را متقاعد میکند که ریسککردن ارزش دارد. یک رهبر کسی است که دستاوردها را تشخیص میدهد و جشن میگیرد و درعینحال از ناامیدیها بهعنوان فرصتهای یادگیری استفاده میکند. رهبری مؤثر با ویژگیهایی مانند کاریزما، همدلی و تفکر استراتژیک مشخص میشود. رهبران دارای دیدگاهی آیندهنگر هستند و با تعیین جهت، هماهنگکردن منابع و تقویت نوآوری، تیم خود را بهسمت یک چشمانداز مشترک هدایت میکنند.

نقش مدیر در سازمان
اگرچه نقش مدیر در سازمان با نقش رهبر همپوشانیهایی دارد، تفاوت رهبری و مدیریت در سازمان کاملاً مشخص و غیرقابل چشمپوشی است. بیشتر مدیران عنوانی دارند که نشاندهندۀ اقتدار آنهاست و کارمندانی دارند که در یک زنجیره فرماندهی برای آنها کار میکنند. این روابط کاری عمدتاً تعاملی هستند. مدیر، کارمندان تیم خود را هدایت میکند و وظایف اولویتدار را برای روز یا هفته ابلاغ میکند، نیروی زیردست آن وظایف را اجرا میکند و مدیر بر کارها نظارت میکند.
مدیران از مهارتهای مدیریتی برای برنامهریزی، ساخت و هدایت سیستمهای سازمانی بهمنظور دستیابیبه اهداف استفاده میکنند. مدیران اطمینان حاصل میکنند که عملیات روزانه طبق پارامترهای ازپیش تعیینشده بهطور روان اجرا شوند. مدیران وضع موجود را حفظ میکنند. آنها اطمینان حاصل میکنند که کارهای مهم بهخوبی انجام میشوند. مدیران بر نتایج کوتاهمدت تمرکز میکنند، رویههای تعیینشده را دنبال و استانداردهای عملکرد را رعایت میکنند.
بیشتر بخوانید: تعریف مدیریت در سازمان چیست؟ | آشنایی با انواع و سطوح مدیریت

تفاوت های رهبری و مدیریت در سازمان
حال که از نقش مدیران و رهبران در سازمان آگاه هستید، وقت آن است که به این پرسش مهم پاسخ بدهیم؛ تفاوت رهبری و مدیریت در سازمان چیست؟
مهمترین تفاوت های رهبری و مدیریت در سازمان بهشرح زیرهستند:
- رهبری درمورد الهام بخشیدن و ایجاد انگیزه در افراد برای دستیابی به یک چشمانداز جمعی است، درحالیکه مدیریت درمورد برنامهریزی و اجرای وظایف برای دستیابی به اهداف خاص است.
- رهبران نوآوری میکنند، وضع موجود را به چالش میکشند و فرهنگ رشد را پرورش میدهند، درحالیکه مدیران ثبات را حفظ میکنند، سیاستها را اجرا میکنند و کارایی عملیاتی را تضمین میکنند.
- درحالیکه رهبری سازمان جهت را تعیین میکند و افراد را برای تلاش در جهت یک هدف مشترک ترغیب میکند، مدیریت تضمین میکند که منابع بهطور کارآمد برای دستیابیبه نتایج مطلوب مورداستفاده قرار میگیرند.
- رهبری درمورد پیشبینی آینده است، درحالیکه مدیریت درمورد تضمین ثبات فعلی سازمان است.
مهمترین تفاوت های رهبری و مدیریت در سازمان را میتوانید در جدول زیر مشاهده کنید:
افراد در مقابل وظایف | رهبران بر افراد تمرکز میکنند، درحالیکه مدیران بر وظایف یا چیزها تمرکز میکنند. |
چشمانداز در مقابل اجرا | رهبران ایدهای را خلق میکنند و مدیران آن را اجرا میکنند. |
تفکر خارج از چارچوب در مقابل حفظ یک سیستم | رهبران تمایل دارند در مورد ایدههای خود ریسکپذیرتر باشند، درحالیکه مدیران برای حفظ یک سیستم تلاش میکنند. |
همسوسازی در مقابل هماهنگی افراد | رهبران افراد را با ارزشها و چشمانداز شرکت همسو میکنند، درحالیکه مدیران آنها را برای تکمیل اهداف ملموستر هماهنگ و سازماندهی میکنند. |
شکلدهی فرهنگ محل کار در مقابل شکلدهی به امور روزمره | رهبران فرهنگ محل کار را شکل میدهند، درحالیکه مدیران امور روزمره را سازماندهی میکنند. |
ایجاد تغییر در مقابل اجرای آن | رهبران تغییر را هدایت میکنند، درحالیکه مدیران آن را اجرا میکنند. |
پرسیدن «چه» و «چرا» در مقابل «چگونه» و «چه زمانی» | رهبران میپرسند «چه» و «چرا»، درحالیکه مدیران میپرسند «چگونه» و «چه زمانی». |
استراتژیها در مقابل برنامهها | رهبران استراتژیها را تدوین میکنند درحالیکه مدیران برنامهها را طرحریزی میکنند. |
نفوذ درمقابل اقتدار | رهبران نفوذ دارند، درحالیکه مدیران با اقتدار اعمال قدرت میکنند. |
کیفیت در مقابل موقعیت | رهبری یک ویژگی است، درحالیکه مدیریت یک موقعیت است. |
بیشتر بخوانید: رهبری تحول آفرین | تعریف، مقایسه و مسیر تحول آفرینی
باورهای اشتباه درباره رهبری و مدیریت
علاوهبر نادیدهگرفتن تفاوت رهبری و مدیریت در سازمان، باورهای اشتباه دیگری نیز دربارۀ این دو نقش مهم سازمانی وجود دارد که در این بخشاز مقاله به آنها میپردازیم.

مهمترین باورهای اشتباه درباره رهبری و مدیریت در سازمان عبارتاند از:
تصور غلط شماره ۱: رهبران باید همه چیز را بدانند
رهبرانی وجود دارند که احساس میکنند باید از اعضای تیم خود بهتر باشند و همهچیز را بدانند. اگر این عقیده غلط را باور کنید، رهبری میتواند بسیار استرسزا شود. با پذیرش این عقیده شما همیشه سعی خواهید کرد یک قدم از تیم خود جلوتر باشید، نظرات اعضا را نادیده بگیرید و بهترین باشید. این در حالی است که اگر بتوانید از تظاهر به دانستن همهچیز دست بکشید، احتمال بیشتری دارد که از تیم خود نظر بخواهید.
اعضای تیم ایدهها و نظرات متنوعی را ارائه میدهند تا گزینههای متنوعی برای پیشرفت ایجاد شود. هنگامی که آنها شروع به مشارکت میکنند، پذیرش مسئولیت از سمت آنها شروع میشود و شروع به پیشرفت میکنند و فعال میشوند؛ زیرا میدانند که شما به آنها آزادی انجام این کار را میدهید و تخصص آنها موردنیاز است.
تصور غلط شماره ۲: رهبران باید حتماً برونگرا باشند
بسیاری از رهبران در سازمان، برای برونگرا یا کاریزماتیکبودن در نقش رهبری خود تحتفشار هستند. درحالیکه این ویژگیها برای یک رهبر خوب الزامی نیستند. یک رهبر درونگرا هم میتواند تصمیمات عالی بگیرد، بهخوبی ارتباط برقرار کند و بهطور مؤثر از یک تیم حمایت کند؛ بنابراین، هیچ اشکالی ندارد که در نقش رهبری فردی ساکت، متفکر یا درونگرا باشیم.
تصور غلط شماره ۳: مدیرشدن بهمعنای داشتن آزادی و استقلال بیشتر است
ممکن است این فرض اشتباه را در ذهن داشته باشید که مدیرشدن بهمعنای داشتن آزادی و استقلال بیشتر برای انجام کاری است که احساس میکنید برای سازمان بهتر است. احتمالاً روی امتیازات و قدرتی که با این عنوان همراه است تمرکز کردهاید و معتقدید که بالاخره «دیگر زیر بار خواستههای غیرمنطقی دیگران نخواهید رفت».
اما، مدیرشدن درواقع بهمعنای داشتن استقلال کمتر نسبتبه زمانی است که یک کارمند مستقل بودید؛ زیرا اکنون یک تیم و یک رئیس دارید. وظیفه شما دیگر انجام کار بهصورت مستقل نیست، بلکه کمک به کل تیم برای رسیدن به اهدافشان درعین پاسخگویی به انتظارات مدیریت ارشد است.
افسانه شماره ۴: مدیر کنترل اوضاع را دردست خواهد داشت
ممکن است این تصور غلط را داشته باشید که بهدلیل اینکه اکنون رئیس هستید بر کارمندان خود کنترل خواهید داشت؛ اما، این فکر که کارمندان به شما گوش میدهند چون «مجبورند» یک افسانه است. همچنین باور به اینکه دستیابی به موفقیت در نقش شما به.معنای حفظ این کنترل است، نیز اشتباه است. موفقیت این نیست که کارمندان شما کاری را که به آنها گفته میشود انجام بدهند؛ چون مجبورند. موفقیت این است که کارمندان شما شخصاً به عملکرد مناسب متعهد باشند؛ زیرا به شما ایمان دارند و کاملاً دیدگاه و توانایی شما را بهعنوان یک رهبر پذیرفتهاند.
نکته اصلی این است که موفقیت از ارتباط حاصل میشود، نه تفویض اختیار و اعتبار و موفقیت شما بهعنوان یک رهبر درنهایت ارتباط بسیار کمی با اقتدار رسمی دارد.
سخن پایانی
در این مقاله دربارۀ تفاوت رهبری و مدیریت در سازمان صحبت کردیم. همونطورکهگفتیم، مدیریت و رهبری اگرچه نقشهایی مرتبط و درهمتنیده هستند، تفاوتهای جدی با یکدیگر دارند. رهبران جهت سازمان را تعیین میکنند و «چرایی» و «چیستی» پروژهها را تعریف میکنند؛ درحالیکه مدیران، چشمانداز رهبر را به برنامهها و فرایندها تبدیل میکنند. آنها بر «چگونگی» تمرکز میکنند و اجرای کارآمد را برای دستیابیبه نتایج مطلوب تضمین میکنند.