سازمانها همواره در پی افزایش بهرهوری و سودآوری هستند. یکی از راههای اصلی دستیابی به این هدف، مدیریت رفتار کارکنان و افزایش مشارکت آنها از طریق سیاستهایی مانند انعطافپذیری در محیط کار است. این استراتژیها میتوانند کارکنان را ترغیب کنند و مستقیماً بر بهرهوری و سودآوری سازمان تأثیر بگذارند. مدیریت رفتار سازمانی (OBM) شاخهای کاربردی از علم رفتار است که بر استفاده از رویکردهای فعال و واکنشی برای ایجاد تغییر در رفتار تمرکز دارد.
در ادامه به بررسی چیستی رفتار سازمانی و مدیریت آن، همچنین ابزارها و چالشهای مدیریت رفتار در سازمانها خواهیم پرداخت. اگر به موضوعات مرتبط با سازمان و مدیریت علاقه دارید در این مقاله با ما همراه باشید.
رفتار سازمانی چیست؟
پیش از آنکه دربارۀ مدیریت رفتار سازمانی صحبت کنیم، لازم است به این پرسش پاسخ بدهیم که رفتار سازمانی چیست؟ رفتار سازمانی (OB) به مطالعه نحوه تعامل افراد در یک گروه میپردازد و هدف آن، بهبود عملکرد افراد و گروه است. در واقع، این رشته به بررسی چگونگی تفکر، رفتار و تعامل افراد در یک سازمان و تأثیر آن بر سازمان میپردازد. هدف اصلی رفتار سازمانی، افزایش کارایی، بهبود روابط حرفهای و ایجاد محیط کاری مثبت است.

در یک تعریف جامع، رفتار سازمانی علمی است که به این پرسش پاسخ میدهد که چرا افراد در انواع سازمانها (تجاری، غیرانتفاعی، داوطلبانه یا حتی تیمهای ورزشی) به شیوه خاصی عمل میکنند. رفتار سازمانی عملکرد افراد در سازمانها را از دیدگاههای مختلف زیر بررسی میکند:
- دیدگاه شخصیت: روشن میکند که چرا افراد در موقعیتهای مشابه، عملکرد متفاوتی دارند.
- دیدگاه ادراک و تنوع: بررسی میکند که چگونه دیدگاههای متعدد میتوانند به اثربخشی بیشتر سازمانها کمک کنند.
- دیدگاه انگیزه: توضیح میدهد که چگونه عوامل مختلفی مانند پول و مزایا، حس موفقیت و باور به مشارکت در یک هدف بزرگتر میتوانند تلاشهای افراد در سازمان را هدایت کنند.
- دیدگاه سلامت و تندرستی: بررسی میکند که چگونه یک شغل بر سطح استرس و شادی افراد تأثیر میگذارد.
بیشتر بخوانید: یادگیری سازمانی | بررسی مولفه، انواع و فرآیند یادگیری در سازمان
مدیریت رفتار سازمانی چیست؟
در پاسخ به پرسش مدیریت رفتار سازمانی چیست باید بگوییم که مدیریت رفتار در سازمان بهکارگیری اصول علمی تحلیل رفتار برای ارزیابی و بهبود عملکرد در هر زمینه سازمانی است. در حقیقت OBM یا Organizational Behavior Management یک حوزه مطالعاتی است که اصول و تکنیکهای علوم رفتاری را برای تحلیل و مدیریت رفتار در محیط کار به کار میگیرد. مدیریت رفتار سازمانی بر ارزیابی و تغییر محیط کار برای بهبود عملکرد کارکنان و فرهنگ سازمان تمرکز دارد.
مشاوران و مدیران OBM در صنایع گوناگون فعالیت میکنند تا به تغییرات رفتاری معنادار و پایدار دست یابند و نتایج کسبوکار را بهبود ببخشند. این رویکرد، یک روش علمی و مبتنی بر شواهد برای بهینهسازی عملکرد سازمانی است. هدف اصلی OBM، افزایش عملکرد کارکنان، بهبود رضایت شغلی و ارتقاء اثربخشی سازمانی است.
OBM شامل اصول روانشناسی از جمله رفتارگرایی، نظریه یادگیری اجتماعی و روانشناسی شناختی میشود تا رفتار کارکنان را در محیط کار درک کند و بر آن تأثیر بگذارد. این رویکرد، درک عواملی مانند انگیزه، ارتباطات، رهبری و فرایندهای تصمیمگیری را نیز در بر میگیرد.
مداخلات OBM ممکن است شامل شناسایی و اندازهگیری رفتارهای حیاتی برای دستیابی به اهداف سازمانی، طراحی و اجرای سیستمهای بازخورد عملکرد، استفاده از استراتژیهای تقویت و تنبیه برای اصلاح رفتار و توسعه برنامههای آموزشی برای بهبود مهارتها و دانش کارکنان باشد.
ابزارهای مدیریت رفتار سازمانی چیست؟

برای مدیریت رفتار کارکنان در سازمان میتوان از استراتژیها و ابزارهای گوناگونی استفاده کرد. احتمالاً کنجکاو هستید بدانید ابزارهای مدیریت رفتار سازمانی چیست؟ در پاسخ به این پرسش میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
ارزیابیهای رفتاری
ارزیابیهای رفتاری بهمعنای تحلیل رفتار کارکنان برای شناسایی نقاط قابلبهبود یا تقویت است. این ابزار میتواند شامل نظرسنجی، مصاحبه یا مشاهده باشد. مدیران با درک ریشههای رفتار، میتوانند مداخلات هدفمندی را طراحی کنند که نیازهای خاص را برطرف سازد.
داشبوردهای عملکرد
داشبوردهای عملکرد، دادههای بلادرنگ در مورد عملکرد و رفتار کارکنان نمایش میدهند. این داشبوردها میتوانند شاخصهای کلیدی عملکرد مانند بهرهوری، کیفیت یا رضایت مشتری را ردیابی کنند. با تجسم دادههای عملکرد، مدیران میتوانند روندها را شناسایی کنند، اهداف را تعیین کنند و تصمیمات آگاهانهای برای بهبود رفتار و عملکرد کارکنان بگیرند.
برنامههای آموزش و توسعه
برنامههای آموزش و توسعه، ابزارهایی مؤثر برای مدیریت رفتار هستند. این برنامهها دانش و مهارتهای لازم را برای کارکنان فراهم میکنند تا وظایف خود را بهشکلی مؤثر انجام بدهند. با سرمایهگذاری مستمر در یادگیری و توسعه، سازمانها میتوانند قابلیتهای کارکنان خود را افزایش بدهند و تغییرات مثبت رفتاری را در آنها ایجاد کنند.
مشوقهای عملکردی
مشوقهای عملکردی، پاداشها یا امتیازاتی هستند که به کارکنان برای رسیدن به اهداف خاص یا نشاندادن رفتارهای مطلوب تعلق میگیرند. این مشوقها میتوانند مالی باشند یا غیرمالی مانند مرخصی با حقوق بیشتر، تقدیر و تشکر یا فرصتهای پیشرفت شغلی. سازمانها با مرتبطکردن پاداشها به عملکرد، میتوانند کارکنان را به بروز رفتارهای مثبت تشویق کنند.
بازخورد و مربیگری
دادن بازخورد و مربیگری منظم، ابزاری قدرتمند برای مدیریت رفتار است. مدیران باید جلسات انفرادی با کارکنان داشته باشند تا در مورد عملکردشان گفتوگو، بازخورد سازنده و راهنمایی فراهم کنند. این کار به کارکنان کمک میکند تا نقاط قوت و زمینههای قابلبهبود خود را درک و تغییر رفتار را تسهیل کند.
برنامههای تقدیر
برنامههای تقدیر به مشارکتهای کارکنان ارج مینهند و از آنها قدردانی میکنند. این برنامهها میتوانند شامل جوایز کارمند ماه، تقدیر از همکاران یا قدردانی عمومی از دستاوردها باشند. سازمانها با تقدیر و تجلیل از موفقیتهای کارکنان، رفتارهای مثبت را تقویت میکنند و فرهنگ قدردانی را ترویج میدهند.
کانالهای ارتباطی
کانالهای ارتباطی مؤثر برای مدیریت رفتار حیاتی هستند. سازمانها باید خطوط ارتباطی باز، مانند جلسات منظم تیمی، صندوقهای پیشنهادات یا انجمنهای آنلاین ایجاد کنند. با تشویق کارکنان به اشتراک گذاشتن ایدهها، نگرانیها و بازخوردهای خود، سازمانها میتوانند بهطور فعال به مسائل رسیدگی کنند و فرهنگ شفافیت را پرورش بدهند.
بیشتر بخوانید: انواع فرهنگ سازمانی | بررسی 4 مدل و کاربرد در کسبوکارها
چالش های مدیریت رفتار سازمانی چیست؟

مدیریت رفتار در سازمانها اگرچه یک ضرورت است در بیشتر سازمانها با چالشها و موانعی روبرو میشود. احتمالاً کنجکاو هستید بدانید چالش های مدیریت رفتار سازمانی چیست؟ مهمترین این چالشها را میتوان شامل موارد زیر دانست:
مقاومت در برابر تغییر
مقاومت در برابر تغییر یک چالش رایج در هنگام اجرای استراتژیهای مدیریت رفتار است. کارمندان ممکن است بهدلیل ترس، درک نکردن یا نگرانی درمورد امنیت شغلی دربرابر تغییرات مقاومت کنند. برای غلبه بر این مقاومت، سازمانها باید کارمندان را در فرایند تغییر مشارکت بدهند، ارتباط روشنی با آنها درمورد مزایای این تغییرات برقرار کنند و هرگونه نگرانی یا ترس کارکنان را برطرف کنند.
نبود حمایت رهبری
حمایت رهبری برای موفقیت مدیریت رفتار در سازمان حیاتی است. اگر رهبران فعالانه از استراتژیهای مدیریت رفتار حمایت نکنند، کارکنان ممکن است آنها را جدی نگیرند. سازمانها باید اطمینان حاصل کنند که رهبران در مورد اصول مدیریت رفتار آموزش دیدهاند و از اجرای آنها حمایت میکنند.
منابع ناکافی
کمبود منابع، مانند زمان، بودجه یا فناوری، میتواند مانع اجرای موفق استراتژیهای مدیریت رفتار شود. سازمانها باید منابع کافی را به این امر اختصاص بدهند و مدیریت رفتار را بهعنوان یک ابتکار استراتژیک در اولویت قرار بدهند. این امر ممکن است شامل تخصیص مجدد منابع یا استفاده از فناوری برای سادهسازی فرایندها باشد.
بیشتر بخوانید: چالش های رفتار سازمانی | بررسی 9 چالش و معرفی فرصتها
اجرای متناقض
اجرای متناقض استراتژیهای مدیریت رفتار میتواند اثربخشی آنها را تضعیف کند. اطمینان از ثبات در تمام سطوح سازمان مهم است. این امر میتواند ازطریق ارتباطات شفاف، برنامههای آموزشی و نظارت و بازخورد منظم حاصل شود.
کمبود دادهها و اندازهگیری
اندازهگیری اثربخشی استراتژیهای مدیریت رفتار برای تعیین تأثیر آنها بسیار مهم است. بااینحال، سازمانها ممکن است در جمعآوری و تجزیهوتحلیل دادهها با چالشهایی روبهرو شوند. ایجاد فرایندهای جمعآوری دادهها و استفاده از ابزارهای اندازهگیری قابلاعتماد بسیار مهم است. این امر بینشهای ارزشمندی را برای تصمیمگیری آگاهانه و تنظیم استراتژیها موردنیاز فراهم میکند.
حفظ تغییر رفتار
حفظ تغییر رفتار در بلندمدت میتواند چالشبرانگیز باشد. سازمانها باید فرهنگی ایجاد کنند که از بهبود مستمر و تغییر رفتار حمایت کند. این امر شامل انجام آموزشهای مداوم، تقویت و تقدیر است. مدیران نیز باید خود با الگو بودن، رهبری کنند و همواره رفتارهای مطلوب را تقویت کنند.
سخن پایانی
همانطور که گفتیم، مدیریت رفتار در سازمان بهمعنای استفاده از ابزارهای علمی و اثربخش برای اصلاح و بهبود رفتار کارکنان در سازمان و تقویت تعاملات میان آنهاست. مدیریت رفتار سازمانی در سازمان ازطریق ابزارهای متنوعی همچون ارزیابیهای رفتاری، برنامههای آموزش و توسعه و مشوقهای عملکردی انجام میشود. مدیریت رفتار اگرچه برای موفقیت و رشد سازمانها اهمیت زیادی دارد، ممکن است در سازمانها با چالشهایی همچون مقاومت در برابر تغییر و کمبود دادهها و اندازهگیری مواجه شود و مدیریت سازمان باید تلاشهای لازم برای غلبه بر این موانع را انجام بدهد.