رســا سامــانه افق

Rasa Samaneh Ofogh

تفکر سیستمی در سازمان؛ اصول، مزایا و پیاده سازی در سازمان

تفکر سیستمی یک رویکرد مدیریتی است که به‌جای تمرکز بر اجزای جداگانه به ارتباطات و تعاملات میان بخش‌های مختلف مانند تیم‌ها، فرایندها و افراد می‌پردازد. این دیدگاه کل‌نگر به مدیران کمک می‌کند تا از تحلیل‌های سطحی فراتر بروند، علل ریشه‌ای مشکلات را شناسایی کنند و به تصمیم‌گیری‌های هوشمندانه‌تر دست یابند. اگر می‌خواهید بدانید تفکر سیستمی در سازمان دقیقاً چیست و چگونه می‌توانید با شناخت اصول و مزایای آن، این رویکرد قدرتمند را در مجموعه خود پیاده‌سازی کنید، ادامه این مقاله را از دست ندهید.
تفکر سیستمی در سازمان
فهرست عناوین مطالب

امروزه فضای کسب‌وکار به‌دلایلی مانند جهانی‌شدن و پیشرفت فناوری در‌حال پیچیده‌تر‌شدن است. کسب‌وکارها باید در شبکه‌های پیچیده‌ای از ارتباطات در‌هم‌تنیده با شرکا، مشتریان، رقبا و کارکنان خود تعامل کنند. تفکر خطی و تقلیل‌گرا در مدیریت چنین ارتباطاتی ناکارآمد است. رویکرد متفاوتی موردنیاز است؛ رویکردی که کسب‌وکار را به‌عنوان سیستمی یکپارچه ببیند و دیدگاهی کلی داشته باشد.

تفکر سیستمی، طرز فکر قدرتمند و مجموعه‌ای از ابزارها را برای مدیریت پیچیدگی‌های سازمانی مدرن در اختیار رهبران قرار می‌دهد. تفکر سیستمی فرایند درک چگونگی تأثیر سیستم‌های مختلف بر یکدیگر در یک سیستم بزرگ‌تر است. 

در این مقاله ضمن تعریف این رویکرد، دربارۀ اصول و مفاهیم کلیدی تفکر سیستمی، مزایای تفکر سیستمی در سازمان، چگونگی پیاده‌سازی تفکر سیستمی و موانع و چالش‌های پیاده‌سازی این رویکرد در سازمان صحبت خواهیم کرد. اگر دربارۀ تفکر سیستماتیک سازمانی کنجکاو هستید در ادامۀ این مقاله با ما همراه باشید.

تفکر سیستمی چیست؟

سیستم‌ها در هر جایی که نگاه می‌کنید وجود دارند. به‌عنوان‌مثال در طبیعت، هوا، آب، گیاهان و حیوانات با هم کار می‌کنند. در سازمان‌ها، سیستم‌ها شامل افراد، برنامه‌ریزی، فرایندها و عملکرد هستند. در سازمان‌های سالم، این چهار سیستم در یک راستا با هم کار می‌کنند. در سازمان‌های ناسالم، سیستم‌ها از هم جدا شده‌اند و در بهترین حالت از یکدیگر بی‌اطلاع هستند و در بدترین حالت با یکدیگر رقابت می‌کنند. احتمالاً کنجکاو هستید بدانید تفکر سیستمی چیست؟

تفکر سیستمی در سازمان
تفکر سیستمی در سازمان

تفکر سیستمی در مدیریت، چگونگی ارتباط متقابل اجزا و ترکیب آن‌ها در شبکه‌های پیچیده کسب‌و‌کار را بررسی می‌کند. این رویکرد به‌جای جداسازی مسائل، توجه را بر ارتباطات حیاتی متمرکز می‌کند. تفکر سیستمی در سازمان بررسی می‌کند که گردش‌های کاری، تیم‌ها و بخش‌ها چگونه با هم مرتبط می‌شوند؟ این رویکرد به‌جای روابط علت و معلولی خطی، علیت دایره‌ای، حلقه‌های بازخورد و پیامدهای ناخواسته را در‌‌نظر می‌گیرد.

اصول و مفاهیم کلیدی تفکر سیستمی

تفکر سیستمی در‌حقیقت رشته‌ای است که برای درک سیستم‌ها به‌منظور دستیابی به یک اثر مطلوب استفاده می‌شود. تفکر سیستمی در سازمان رویکردی برای «دیدن کل‌ها» و چارچوبی برای دیدن روابط متقابل به‌جای چیزها و برای دیدن الگوهای تغییر به‌جای تصاویر لحظه‌ای ایستا، فراهم می‌کند. اصول و مفاهیم کلیدی تفکر سیستمی عبارت‌اند از:

  • کلیت و تعامل: کل همیشه چیزی فراتر از مجموع اجزای آن است. ویژگی‌های یک کل، صرفاً حاصل جمع اجزای آن نیستند، بلکه محصول تعاملات میان اجزاست
  • باز بودن: سیستم‌های زنده را فقط می‌توان در چارچوب محیطشان درک کرد.
  • الگوها: شناسایی شباهت‌ها و روندهای تکرارشونده در میان پدیده‌های مختلف، چه در زمان‌های گوناگون و چه در ساختارهای متفاوت از ارکان اصلی تفکر سیستمی است.
  • هدفمندی: درک نحوه عملکرد یک سیستم، زمینه‌ساز فهم چرایی آن عملکرد است.
  • چندبعدی بودن: توانایی دیدن و درک روابط مکمل میان گرایش‌های ظاهراً متضاد و ترکیب بخش‌هایی که به‌تنهایی ناقص یا ناممکن‌اند، برای ایجاد یک کل معنادار.
  • غیریکنواخت: اقداماتی که با هدف رسیدن به یک نتیجۀ مطلوب انجام می‌شوند، ممکن است به نتایج پیش‌بینی‌نشده یا حتی متضاد منجر شوند.

مزایای تفکر سیستمی در سازمان

ممکن است دربارۀ مزایای تفکر سیستمی در سازمان کنجکاو باشید. مهم‌ترین مزایای تفکر سیستمی در مدیریت سازمان را می‌توان به‌شرح زیر دانست:

مشاهده تصویر بزرگ‌تر

تفکر سیستمی رهبران را قادر می‌سازد تا ارتباطات حیاتی و کلی مربوط به یک سازمان یا فرایند را ببینند که منجر‌به مزایای عمده‌ای می‌شود. با درک روابط متقابل و الگوها، تیم‌ها به نوآوری پیشرفته، حل سریع‌تر مسئله و تصمیم‌گیری بهبود یافته دسترسی پیدا می‌کنند.

نوآوری از‌طریق ارتباطات متقابل

دیدن سیستم‌ها به‌صورت جامع، فرصت‌هایی را برای نوآوری از‌طریق اعمال ارتباطات متقابل آشکار می‌کند. رهبران می‌توانند روابط علی را برای بازطراحی فرایندها و سازگاری سریع شناسایی کنند.

حل سریع‌تر مسئله از‌طریق روابط

درک روابط درون سیستم‌ها، حل سریع‌تر مسئله را ممکن می‌سازد. مسائل را می‌توان با نقشه‌برداری از عوامل و جریان‌های سیستمی راحت‌تر تشخیص داد. به‌جای واکنش به مشکلات سطحی، تیم‌ها می‌توانند روابط را ردیابی و علل ریشه‌ای اساسی را اولویت‌بندی کنند. این امر در زمانی‌که در‌غیر‌این صورت صرف استفاده مکرر از راه‌حل‌های موقت می‌شد، صرفه‌جویی می‌کند. ابزارهای سیستمی، مداخلات هدفمند را هدایت می‌کنند.

تصمیم‌گیری بهتر با الگوها

تفکر سیستمی با آشکار‌کردن الگوها، روندها و آرکی‌تایپ‌ها، فرضیات مربوط به رویدادهای مجزا را از‌بین می‌برد؛ بنابراین، رهبران از واکنش‌های عجولانه اجتناب می‌کنند و با بینش‌های سیستمی در‌مورد پیامدها از تصمیمات پشتیبانی می‌کنند.

چگونه تفکر سیستمی را در سازمان پیاده‌سازی کنیم؟

اگر به‌عنوان یک رهبر یا مدیر در یک سازمان مشغول فعالیت هستید، احتمالاً پیاده‌سازی تفکر سیستمی در سازمان یکی از دغدغه‌های فکری شماست. احتمالاً این پرسش در ذهن شما وجود دارد که چگونه تفکر سیستمی را در سازمان پیاده‌سازی کنیم؟ پاسخ این سؤال به‌شرح زیر است:

تفکر سیستمی در سازمان
تفکر سیستمی در سازمان

واگذاری وظایف

از تفکر سیستمی برای واگذاری وظایف به یک تیم استفاده کنید. ابتدا، شرکت‌کنندگان کلیدی را شناسایی کنید. هدف را به آن‌ها ابلاغ کنید و مطمئن شوید که آن‌ها درک کاملی از «چه» و «چرا» دارند. آن‌ها را به‌طور فعال در طراحی رویکرد – «چگونگی» – مشارکت بدهید. در نهایت، در‌مورد تأثیر و پیامدهای اقدامات آن‌ها بر سایر بخش‌ها بحث کنید.

در‌نظر گرفتن همه دیدگاه‌ها

هر یک از ما، چه به‌تنهایی کار کنیم و چه در کنار هزاران نفر دیگر، بخشی از یک سیستم هستیم. تفکر سیستمی تلاش می‌کند تا نه‌تنها صدای افراد حاضر در یک فضا، بلکه صدای کسانی را که حضور ندارند را نیز بشنود. این رویکرد ما را وادار می‌کند تا از خود بپرسیم: تصمیمات ما چه تأثیری بر تیم‌مان، مشتریان‌مان، سازمان‌مان، صنعت، محیط‌زیست و حتی نسل‌های آینده خواهد داشت؟ در یک سیستم، هر صدا—چه شنیده‌شده و چه نادیده گرفته‌شده، نقشی اساسی در شکل‌گیری نتایج ایفا می‌کند. تفکر سیستمی یعنی دیدن این پیوستگی‌ها و درک مسئولیتی که در قبال آن‌ها داریم.

پرداختن به شکاف‌های زیست‌محیطی

یکی از حوزه‌هایی که تفکر سیستمی می‌تواند تأثیر قابل‌توجهی داشته باشد، پرداختن به شکاف زیست‌محیطی درون سازمان‌ها است. به‌کارگیری اصول تفکر سیستمی، همکاری و پایداری را پرورش می‌دهد، تاب‌آوری را افزایش می‌دهد و مسئولیت‌پذیری زیست‌محیطی و اجتماعی را ارتقا می‌بخشد. 

مربیگری تیم‌های رهبری

به‌کارگیری تفکر سیستمی در مربی‌گری تیم‌های رهبری، ابزاری ارزشمند و مؤثر است. این تیم‌ها نقش کلیدی در شکل‌دادن به جهت‌گیری و فرهنگ سازمانی دارند و در دل سیستم‌های پیچیده، تأثیری گسترده بر کل سازمان می‌گذارند. مربیان می‌توانند با تسهیل گفت‌وگوهای سیستمی درون تیم‌ها، درک این ارتباطات را تقویت کنند و زمینه‌ساز همکاری عمیق‌تر و همسویی مؤثرتر در سطح رهبری شوند.

جشن گرفتن پیروزی‌ها

به‌کارگیری تفکر سیستمی در تأیید، تصدیق و جشن گرفتن پیروزی‌ها، پاداش‌های غیرمنتظره‌ای را در سراسر سازمان به‌همراه دارد. با افزودن این مؤلفه به هر لایه عمودی از فرایندهای مدیریت و فروش، به‌طور طبیعی یک رویکرد مثبت و انتظارات خوب ایجاد می‌کنید. 

برنامه‌ریزی استراتژیک

تفکر سیستمی ابزاری مؤثر در برنامه‌ریزی استراتژیک است، به‌ویژه در تدوین استراتژی‌های سالانه و تداوم برنامه‌های عملیاتی. صرف‌نظر از اینکه اهداف و برنامه‌های سالانه چگونه تعیین می‌شوند، به‌کارگیری تفکر سیستمی در مراحل ابتدایی برنامه‌ریزی این اطمینان را به وجود می‌آورد که ورودی‌ها از همۀ حوزه‌های مرتبط و تحت تأثیر جمع‌آوری شده‌اند و نحوه تعامل و هم‌پوشانی این حوزه‌ها نیز موردتوجه قرار گرفته است.

موانع و چالش‌های پیاده‌سازی تفکر سیستمی در سازمان

چندین مانع رایج وجود دارد که سازمان‌ها هنگام تلاش برای پیاده‌سازی تفکر سیستمی ممکن است با آن‌ها مواجه شوند. مهم‌ترین موانع و چالش‌های پیاده‌سازی تفکر سیستمی در سازمان و راه‌حل غلبه بر آن‌ها در جدول زیر قابل‌مشاهده است:

مانعشرحاستراتژی غلبه
مقاومت در برابر تغییرمانند هر رویکرد جدیدی، تفکر سیستمی می‌تواند با مقاومت کارکنانی که با وضع موجود راحت هستند، مواجه شود.رهبران نقش حیاتی در پیشبرد تغییر ایفا می‌کنند. رهبران با نشان‌دادن تعهد به تفکر سیستمی، می‌توانند به غلبه بر مقاومت و پرورش فرهنگ تفکر سیستمی کمک کنند.
درک نکردنتفکر سیستمی مفهومی پیچیده است که درک آن می‌تواند دشوار باشد. بدون درک روشن، کارکنان ممکن است برای دیدن ارزش این رویکرد دچار مشکل شوند.آموزش جامع می‌تواند به کارکنان کمک کند تا ارزش تفکر سیستمی و نحوه به‌کارگیری آن را در کار خود درک کنند.
ساختار سازمانیساختارهای سلسله مراتبی سنتی ممکن است از رویکرد مشارکتی و جامع موردنیاز تفکر سیستمی پشتیبانی نکنند.در برخی موارد، ممکن است لازم باشد تغییراتی در ساختار سازمانی ایجاد شود تا از تفکر سیستمی پشتیبانی شود. این تغییرات می‌تواند شامل ترویج همکاری، شکستن ساختارهای جداگانه و تشویق تفکر جامع باشد.
تمرکز کوتاه‌مدتتفکر سیستمی نیاز به یک دیدگاه بلندمدت دارد که می‌تواند در سازمان‌هایی که بر نتایج کوتاه‌مدت متمرکز هستند، چالش‌برانگیز باشد.سازمان‌ها می‌توانند با تعیین اهداف بلندمدت و پاداش‌دادن به موفقیت‌های بلندمدت، تمرکز بر چشم‌انداز بلندمدت را تشویق کنند.
تفکر سیستمی در سازمان

سخن پایانی

همان‌طور‌ که‌ گفتیم، تفکر سیستمی به‌معنای دیدن تصویر کلی سازمان، سیستم‌ها، زیر‌سیستم‌ها و روابط بین آن‌هاست. با تفکر سیستمی، افراد از تفکر استراتژیک و کلان برای درک یک سیستم پیچیده استفاده می‌کنند. بدون تفکر سیستمی، یک تیم ممکن است اهداف خود را بسیار محدود تعیین کند و آن اهداف محدود را دنبال کند. گاهی اوقات، این اهداف منجر به استراتژی‌هایی می‌شوند که برای تیم دیگر یا اهداف بزرگ‌تر سازمان مضر هستند.

اگر‌چه به کار‌گیری تفکر سیستمی در سازمان یک ضرورت است، موانع گوناگونی بر سر اجرای این رویکرد در سازمان‌ها وجود دارد. با درک و پرداختن به این موانع، سازمان‌ها می‌توانند با موفقیت تفکر سیستمی را پیاده‌سازی کنند و از مزایای این رویکرد قدرتمند بهره‌مند شوند. مهم است به یاد داشته باشید که تغییر به زمان و صبر نیاز دارد؛ اما با تعهد و استراتژی‌های مناسب، تفکر سیستمی می‌تواند به بخش ارزشمندی از رویکرد هر سازمانی برای تصمیم‌گیری و حل مسئله تبدیل شود.

منبع: + + + + + +

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط

درخواست دمو محصولات

درصورتی‌که نیاز دارید نسخۀ دموی محصولات رسا را تست کنید، فرم زیر در اختیار شماست:

به‌دنبال چه موضوعی هستید؟

خواندنی‌های روز دنیا در زمینه‌های بینش مدیریتی و راهکارهای مدیریت سازمان، با هدف افزایش بهره‌وری، فقط در بلاگ رسا.