انواع فرهنگ سازمانی شامل قبیلهای، ادهوکراسی، بازار و سلسله مراتبی است که هرکدام نقاط قوت منحصربهفردی دارند. فرهنگ سازمانی مؤثر از مهمترین عوامل موفقیت هر سازمانی است. این فرهنگ مستقیماً بر سودآوری شرکت تأثیر گذاشته و میتواند چگونگی تعامل کارکنان، سطح انگیزه و عملکرد آنها را بهشدت تحت تأثیر قرار بدهد. فرهنگ سازمانی مجموعهای از ارزشها، نگرشها و رویههای مشترک است که هویت یک شرکت را میسازد. این فرهنگ بر جذب، حفظ کارکنان و در نهایت موفقیت کلی سازمان تأثیر میگذارد.
در این مقاله، ضمن تشریح مفهوم فرهنگ سازمانی به معرفی انواع آن و بررسی تأثیرشان بر جنبههای مختلف کسبوکار خواهیم پرداخت و مراحل و چالشهای تغییر و تحول فرهنگ سازمانی را توصیف میکنیم. اگر به مفاهیم مرتبط با سازمان و مدیریت علاقهمند هستید با ما در ادامه این مقاله همراه باشید.
فرهنگ سازمانی چیست؟

پیشاز پرداختن به انواع فرهنگ سازمانی، ضروری است به این پرسش پاسخ بدهیم که فرهنگ سازمانی چیست؟ فرهنگ سازمانی، شخصیت یک سازمان را توصیف میکند؛ شیوۀ منسجم و جمعی رفتار، تفکر و کار کارکنان و رهبران آن است. این فرهنگ، همچون چسبی است که سازمان را یکپارچه نگه میدارد و اغلب بازتابدهندۀ ارزشهای اصلی و مستقیم رهبری آن است. فرهنگ سازمانی دستیابی به اهداف استراتژیک را تسهیل میکند، کاندیداهای مناسب را جذب و کارکنان فعلی را حفظ میکند.
فرهنگ سازمانی خود را در نحوۀ تصمیمگیری شرکت – چه از بالا به پایین و چه از پایین به بالا – و اینکه آیا کارکنان به اندازۀ کافی اعتمادبهنفس و راحتی برای بیان افکار و ایدههای مستقل خود دارند یا خیر، نشان میدهد. لازم به ذکر است که فرهنگ، ایستا نیست و بهطور مداوم تغییر و تحول مییابد.
انواع فرهنگ سازمانی

دستهبندیهای گوناگونی برای انواع فرهنگ سازمانی وجود دارد که رایجترین آنها انواع فرهنگ های سازمانی را به چهار دسته تقسیم میکند. انواع فرهنگهای سازمانی عبارتاند از:
فرهنگ ادهوکراسی
فرهنگ ادهوکراسی پویا و کارآفرینانه است و بر نوآوری، خلاقیت و ریسکپذیری تمرکز دارد. شرکتهایی با این فرهنگ، کارکنان را به آزمایش، تفکر خلاقانه و توسعه ایدههای جدید تشویق میکنند. انعطافپذیری و سازگاری از ویژگیهای کلیدی این فرهنگ سازمانی هستند که اغلب در استارتآپها و صنایع دانشبنیان دیده میشوند.
ساختارها معمولاً مسطح هستند تا چابکی و تصمیمگیری سریع را ارتقا بدهند. ریسکپذیری و آزمایش تشویق میشود و کارکنان اغلب استقلال و مسئولیت قابلتوجهی دارند. تأکید این فرهنگ بر نوآوری مداوم و حل خلاقانه مسئله میتواند به محصولات و خدمات نوآورانه منجر شود.
این نوع شرکت بهراحتی با تغییرات سازگار میشود و بهسرعت به فرصتهای جدید یا تغییرات بازار پاسخ میدهد. سطح بالای استقلال و توانمندسازی در این فرهنگ، میتواند رضایت و انگیزه بالای کارکنان را بههمراه داشته باشد و جذب افراد خلاق و کارآفرین را آسانتر کند.
فرهنگ قبیلهای
در فرهنگ قبیلهای، سازمان مانند یک خانواده است که در آن همکاری، کار تیمی و حس تعلق به جامعه در اولویت قرار دارد. شرکتهایی با این فرهنگ، مشارکت، تعهد و روحیه کارکنان را مقدم میدانند. رهبری معمولاً بر پایه مربیگری و با تأکید قوی بر اعتماد و وفاداری متقابل شکل میگیرد.
این سازمانها روی افراد خود سرمایهگذاری و فضایی حمایتی با تمرکز بر توسعه بلندمدت کارکنان ایجاد میکنند. در این فرهنگ، یک جامعه قوی و ارزشهای مشترک وجود دارد. تأکید قوی این فرهنگ بر کار گروهی و همکاری میتواند روحیه و مشارکت کارکنان را افزایش بدهد.
بهدلیل تمرکز بر رفاه و توسعه کارکنان، سطح بالایی از وفاداری کارکنان و نرخ پایین جابهجایی شغلی مشاهده میشود. در این فرهنگ، رهبری تشویق میشود که بهعنوان مربی و راهنما عمل و رشد شخصی و حرفهای را تقویت کند.
بیشتر بخوانید: مدیریت رفتار سازمانی | با 7 ابزار مدیریتی + چالشهای OBM
فرهنگ سلسله مراتبی
فرهنگ سلسله مراتبی با ساختار و رسمیت تعریف میشود. شرکتهایی که این فرهنگ را دارند، ثبات، کارایی و نتایج قابلپیشبینی را در اولویت قرار میدهند. در این فرهنگ نقشها بهخوبی تعریف میشوند، رویهها و مکانیسمهای کنترل سازگار هستند و زنجیره فرماندهی مشخص است.
شرکتهایی که فرهنگ سلسله مراتبی دارند ممکن است چندان بانشاط نباشند؛ اما کار را همیشه و بهموقع انجام میدهند. این فرهنگها، محیط کاری پایدار و قابلپیشبینی با نقشها و مسئولیتهای واضح فراهم میکنند.
رویهها و سیاستهای بهخوبی تعریفشدۀ آنها میتواند عملیات کارآمد و مؤثر را تقویت کند. پیشبینیپذیری و نظم در فرهنگهای سلسله مراتبی میتواند به عملکرد و کنترل کیفیت پایدار منجر شود که در صنایع تولیدی و مراقبتهای بهداشتی بسیار مهم است. زنجیرۀ فرماندهی و انتظارات شفاف در این فرهنگ سازمانی میتواند ابهام و سردرگمی را کاهش بدهد.
فرهنگ بازار
فرهنگهای بازار، نتیجهگرا و رقابتی هستند. شرکتهایی که این فرهنگ را دارند بر دستیابی به نتایج و عملکرد بهتر از رقبا تمرکز میکنند. آنها بر موفقیتهای خارجی و سود خالص تأکید دارند و بر اهداف، مقاصد و معیارهای عملکرد تمرکز میکنند.
کارکنان در فرهنگهای بازار با یکدیگر رقابت میکنند و اغلب براساس دستاوردها و سهم خود در موفقیت شرکت، پاداش میگیرند. تمرکز قوی فرهنگهای بازار بر دستیابی به نتایج و دستیابی به اهداف میتواند عملکرد و بهرهوری بالایی را بههمراه داشته باشد.
این فرهنگ یک محیط رقابتی را پرورش میدهد که میتواند منجربه تعالی و بهبود مستمر شود. تأکید بر موفقیت خارجی و موقعیت بازار میتواند منجربه مشتریمداری و رضایت قوی مشتریان شود. علاوهبراین، کارمندان نیز در این سازمانهت اغلب با مشوقها و پاداشهای مبتنیبر عملکرد، انگیزه بالایی پیدا میکنند.
تأثیر فرهنگ سازمانی بر جنبههای مختلف کسبوکار

حال که با انواع مدل های فرهنگ سازمانی آشنا شدید، احتمالاً دربارۀ تأثیر فرهنگ سازمانی بر جنبههای مختلف کسبوکار کنجکاو هستید. تأثیر انواع فرهنگ سازمانی بر جنبههای مختلف کسبوکار را میتوان بهشرح زیر دانست:
نوآوری و سازگاری
یک فرهنگ باز و نوآورانه، کارکنان را به تفکر خلاقانه و ریسکپذیری تشویق میکند. شرکتهایی که برای آزمایش و یادگیری ارزش قائلند، محیطی را پرورش میدهند که در آن، کارکنان احساس قدرت میکنند تا ایدههای جدید بدهند و از تغییر استقبال کنند.
این سازگاری در محیط کسبوکار پرشتاب امروزی بسیار مهم است. درمقابل، فرهنگی که ریسکپذیری را توبیخ و خلاقیت را خفه میکند، میتواند منجربه رکود شود. سازمانهایی که در نوآوری و سازگاری با روندهای بازار شکست میخورند، ممکن است از رقبا عقب بمانند و این امر بر بقای بلندمدت آنها تأثیر میگذارد.
جذب و حفظ استعدادها
یک فرهنگ سازمانی مثبت به آهنربایی برای جذب استعدادهای برتر تبدیل میشود. کارکنان تنها بهدنبال حقوق رقابتی نیستند، بلکه بهدنبال محیطهای کاری هستند که در آن احساس تعلق و همسویی با ارزشهای خود داشته باشند. یک فرهنگ قوی به جذب و حفظ افراد ماهر کمک میکند و موفقیت بلندمدت سازمان را تضمین میکند.
در مقابل، فرهنگ سازمانی سمی میتواند منجربه جابهجایی زیاد کارکنان و روحیه پایین آنها شود. وقتی کارمندان احساس کنند که حمایت نمیشوند یا با محیط کار با فضای مسموم مواجه میشوند، احتمال بیشتری دارد که بهدنبال فرصتهای شغلی در جای دیگری باشند. این جابهجایی نهتنها بر سود و زیان شرکت تأثیر میگذارد، بلکه به اعتبار شرکت نیز آسیب میرساند.
بیشتر بخوانید: یادگیری سازمانی | بررسی مولفه، انواع و فرآیند یادگیری در سازمان
رضایت مشتری
فرهنگ داخلی یک شرکت اغلب در کیفیت محصولات یا خدمات بیرونی منعکس میشود. فرهنگ مثبتی که به رضایت مشتری ارزش میدهد و به شیوههای اخلاقی اولویت میدهد، تصویر مثبتی از برند ایجاد میکند که بهطور فزایندهای در ایجاد وفاداری مشتری اهمیت دارد.
در مقابل، فرهنگهای منفی اغلب منجربه ارتباطات و همکاری ضعیف میشوند. این امر میتواند اثرات مخربی بر نتایج پروژه، عملکرد کلی کسبوکار و رضایت مشتریان داشته باشد.
مراحل و چالشهای تغییر و تحول فرهنگ سازمانی

همانطورکهگفتیم، انواع فرهنگ سازمانی ایستا نیستند و درطول زمان دچار تغییر و تحولات گوناگونی میشوند. مراحل و چالشهای تغییر و تحول فرهنگ سازمانی عبارتاند از:
- همکاری: ایجاد چشمانداز مشترک و همکاری تیمی با تمرکز بر تبدیل فعالیتها به نتایج قابلاندازهگیری.
- پاسخگویی فردی: تعهد کارکنان به استراتژی سازمان برای بهبود اجرا و ایجاد مزیت رقابتی با وجود چالشهای ارتباطی.
- اجرای مؤثر: تمرکز بر فرایند اجرای طرح با اتصال منابع، مالکیت و دانش استراتژی، نیازمند ابتکارات در زمینههای مختلف کسبوکار.
- نوآوری پایدار: دستیابی به مزیت رقابتی پایدار از طریق حمایت کارکنان از استراتژی و مشارکت آنها در بهبود مداوم که به نوآوری مستمر منجر میشود.
سخن پایانی
همانطور که گفتیم، فرهنگ سازمانی به ارزشها، نگرشها و رویههای مشترکی اشاره دارد که هویت یک سازمان را شکل میدهند. رایجترین انواع فرهنگ سازمانی عبارتاند از فرهنگ ادهوکراسی، فرهنگ قبیلهای، فرهنگ سلسلهمراتبی و فرهنگ بازار. هریک از این فرهنگها نقاط قوت خاص خود را دارند و بر جنبههای گوناگونی از سازمان اثر میگذارند و میتوانند باعث موفقیت یا شکست آن شوند. فرهنگ سازمانی ایستا نیست و مراحل مختلفی ازجمله همکاری، پاسخگویی فردی، اجرای مؤثر و نوآوری پایدار را پشت سر میگذارد.